ماهنامه سیاحت غرب
پیاپی 158 (تابستان 1397)

نویسنده مقاله، با تکیه بر سخنان امام خمینی رحمه الله مشکل اساسی جامعه بشری در عرصه سیاسی و اجتماعی را عدم اعتقاد واقعی به خدا، قرار دادن او در جایگاه دشمن پیشرفت، و دین‌زدایی می‌داند. او مادی‌گرایی و تلاش برای رهایی از اصول اخلاقی را ریشه این انکار ، و ترک بندگی، خودمحوری نامعقول، پناه‌بردن به دوگانه‌های دروغین سیاسی، تباهی اخلاقی و بردگی اجتماعی را از آثار و پیامدهای آن می‌شمارد و معتقد است، سرمایه‌داری، در غیاب کمونیسم باید به تنهایی پاسخ‌گوی آن باشد

رسانه‌های دنیای غرب و در راس آن‌ها آمریکا همواره تلاش می‌کنند به لطف استیلای خود بر رسانه‌های جهان، تصویری منفی و ضد بشری از کشورهای مخالف خود علی‌الخصوص ایران ارایه کنند. دراین‌راستا، سیاست یک‌ بام و دو هوای رسانه‌های غربی در انتشار اخبار تاییدی درباره کشورهای ظاهرا اسلامی مانند عربستان که مسایل ضد حقوق بشری نظیر تحمیل دین، حمایت از تروریسم و گسترش رفتارهای وحشیانه در آن‌ها مشهود است و انتشار اخبار کذب درباره کشورهایی نظیر ایران، موید این امر است. بااین‌حال، غربی‌ها با سفر به ایران و دیدن شرایط واقعی موجود در آن می‌توانند به واقعیت پی ‌برده و دست‌های پنهان دسیسه تبلیغاتی را تشخیص دهند. نویسنده مقاله با اشارات کوتاه به شرایط مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران سعی دارد، تصویری واقعی از این کشور ارایه کند. نویسنده خطاب به مخاطبان غربی خود از آنان دعوت می‌کند به ایران آمده و با دیدن شرایط نسبتا مطلوب آن، گول تبلیغات نادرست غرب را نخورند.

نویسنده در این مقاله می‌کوشد با تحلیل انقلاب اسلامی ایران و تاکید بر 4 عامل سبب‌ساز آن که عبارتند از بسیج همگانی، رهبری متعهد به تمدن اسلامی، بازسازی همه‌جانبه جامعه و مواجهه مدبرانه با کشورها، وجه تمایز آن از دیگر انقلاب‌های جهانی را بیان کند و تاکید می‌کند که حفظ و حراست از انقلاب اسلامی وظیفه امت اسلامی در اقصی‌نقاط جهان است، نه صرفا مردم ایران؛ زیرا انقلاب ایران نقطه آغازین بازگشت اسلام به جایگاه تمدن‌ساز آن است و مسلمانان نباید این فرصت تاریخی را برای رسیدن به جایگاه واقعی خود از دست بدهند.

انقلاب اسلامی ایران، یکی از مهم‌ترین رخدادهای قرن بیستم بود که تاثیرات شگرفی بر منطقه و جهان گذاشت؛ احیای اسلام، فروپاشی نظام دوقطبی، تغییر گفتمان منازعات جهانی و قدرت‌گرفتن مستضعفان را می‌توان از جمله این تاثیرات عنوان کرد. البته از نقش ایالات متحده در استفاده از روش‌های گوناگون برای ازمیان‌برداشتن جمهوری اسلامی ایران نیز نباید غافل شد. پس از شروع خیزش‌ها و انقلاب‌های مردمی در کشورهای عربی، برخی این انقلاب‌ها را یکی از اثرات انقلاب اسلامی ایران می‌دانند که به کشورهای منطقه گسترش یافته است.

نویسنده، خود را از طبقه ممتازی خوانده که پیش از انقلاب اسلامی، ایران را ترک کرده‌اند. این تحصیل‌کرده دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، در بازدید اخیر خود از ایران، برای نخستین‌بار، دو ماه در ایران می-ماند و به اذعان خویش، با چشمانی بی‌طرف، اوضاع را بررسی می-کند. وی، با ارایه نمونه‌های روشن و عینی، زن ایرانی امروز را پیشرو و حجاب را ‌_ بر خلاف سبک زندگی شخصی خود_ عامل این امر می-بیند.

درحالی‌که تروریست‌ها در اهواز، نظامیان و مردم عادی را می‌کشند، درهمان‌زمان در نیویورک‌سیتی، شخصیت‌های سیاسی ایالات متحده، در جلسه سازمان مجاهدین خلق شرکت و حمایت خود را از «تغییر بنیادین» در ایران اعلام کردند. به نظر نویسنده، این غرب و نه ایران است که بزرگ‌ترین خطر برای امنیت جهان به‌شمار می‌رود.

در پی بالاگرفتن دور جدید درگیری ایران و آمریکا، پیتر کونیک، معتقد است، تحریم‌های آمریکا علیه ایران و تمام تحریم‌های ایالات متحده که در امور حاکمیتی کشورهای دیگر دخالت می‌کند با هر استاندارد از قوانین بین‌المللی، غیرقانونی و البته یک هنجار در اندیشه کنونی غرب است، که به‌دلیل کاهش ترس از آن، فهم عواقب منفی آن برای تحریم‌کنندگان و سیاست‌های مقاومتی همچون دست-یابی به راه‌های موازی به‌ویژه در بخش مالی، روزبه‌روز بی‌اثرتر و به تبلیغات تبدیل می‌شود. او خطر ستون پنجم ایران را تذکر می‌دهد.

انقلاب اسلامی ایران از ابتدای پیروزی، چالشی برای ایالات متحده آمریکا ایجاد کرده است. ایالات متحده و متحدانش در خاورمیانه نیز کوشیده‌اند به روش‌های مختلف، موانعی بر سر راه این انقلاب نوپا قرار دهند تا از گسترش آن به دیگرمناطق جهان جلوگیری کنند. تحریم‌های ظالمانه، حمایت از گروه‌های افراطی منطقه، همکاری با کشورهای مخالف ایران در خاورمیانه و...، از جمله این موانع است. بااین‌حال، آمریکا، اسراییل و دیگر متحدان منطقه‌ای آنان همواره ایران را کشور حامی تروریسم معرفی و به این بهانه برای ایران مانع‌تراشی می‌کنند.

مقاله پیش رو، به منازعه چهل‌ساله میان ایران و ایالات متحده پرداخته و در پی تحلیل این پرسش است که ایالات متحده، به‌عنوان یکی از طرفین این منازعه، چه مسیری را در پیش می‌گیرد؟ نویسنده معتقد است خشک‌مغزهایی که رژیم ترامپ را آلوده کرده‌اند، متعهد شده‌اند تا تمام حکومت‌ها و دولت‌های مستقل را سرنگون کنند. انقلاب‌های رنگی و تجاوزات نظامی از جمله استراتژی‌های مورد علاقه ایالات متحده هستند. ادعای دولت ایالات متحده‌ تحت حکمرانی نومحافظه‌کاران تندرو، مبنی‌بر شروع فصلی جدید از بهبود روابط با ایران، چهره مضحکی از آن دولت ساخته است.

نویسنده مقاله با بررسی دلایل حمله نظام استعماری غرب به ایران، مهم‌ترین علت این حملات را ایستادگی ایران در مقابل استعمار و زانونزدن در مقابل خواسته‌های آنها و حفظ اتحاد با کشورهای همسو و ضداستعماری می‌داند.

هدف ایالات متحده در تسلط بر سراسر جهان، سبب شده است که به‌شکل مستقیم و غیرمستقیم در امور کشورها مداخله کند و از کوچک‌ترین رخدادی در کشورها، به‌ویژه کشورهای خاورمیانه، به‌عنوان اهرمی برای پیشبرد مقاصدش بهره بگیرد. اعتراضات اخیر ایران نیز یکی از آن رخدادهایی است که با دمیدن رسانه‌های غربی و زمینه چینی‌های غرب، در مرز شعله‌کشیدن بود که با وجود تلاش‌های آنان، بی‌ثمر ماند.

متن پیش رو، برگردان بخش‌هایی از سخنرانی لوییس فراخوان، رهبر 85 ساله جنبش امت اسلام آمریکا، در سالگرد انقلاب اسلامی در سال 1395 و نشست خبری ایشان در دانشگاه تهران در 17 آبان 1397 است. او معتقد است اندیشه‌های نورانی امام= و انقلاب اسلامی ایران، ارمغان‌آور آزادی و الهام‌بخش مسلمانان جهان بوده است. مردم ایران با وجود آزمون‌های سخت همچون جنگ و تحریم، باید به نفوذ دشمن توجه و افرادی صالح و توانمند را انتخاب کنند و از فضای مسموم و اختلاف و از این طریق جنگ داخلی و تحقق اهداف دشمن؛ به‌ویژه ازبین‌بردن انقلاب جلوگیری کنند. وی همچنین به حرف‌های جوانان، به‌مثابه آینده انقلاب و هدایت‌کردن آنان، رشد موالید و هوشیاری درباره همه چیز حتی آب و غذا توجه می‌دهد. او آمریکا را منشا مشکلات جهان می‌داند که حادثه 11 سپتامبر را دست‌مایه اسلام‌هراسی، آلوده‌سازی روابط بین شیعه و سنی، ایجاد حادثه و ازبین‌بردن 7 کشور مسلمان ظرف مدت زمان 5 سال قرار داده که اولین این کشورها، کشور عراق و آخرین آن پس از کشورهایی چون لیبی وسوریه، ایران بوده ‌است. امروز روزی است که نقاب شیطان باید کنار برود و برای جهان روشن شود. ضمن اشاره به تهدیدات، این را ماموریت خود و درعین‌حال آمریکا را متعلق به خود می‌داند. از نظر او مسیول نابودی آمریکا، نه شعار مرگ بر آمریکا، بلکه سیاست‌های آن‌هاست که با اعتیاد به منابع خاورمیانه، باعث جنگ نهایی خواهند شد. او می‌گوید: تفرقه موجب رنج بیشتر ماست و تنها در صورت اتحاد می‌توانیم تصویری درست از اسلام ارایه کنیم و آمریکا هم قطعا نمیتواند در قبال این تصویر زیبایی که ما از اسلام ارایه می‌کنیم مقاومت کند. ظهور حضرت مهدی[، با ازبین‌بردن ظالمان و ایجاد عدالت و نظم نوین جهانی جدید و جهانی مملو از صلح، پایان خوش جهان است.

نویسنده با تاکید بر بازدارندگی حیاتی قدرت سخت در برابر متجاوزان، ایران و به‌ویژه دولت را به توجه به قدرت نرم به‌عنوان ضرورت راهبردی فرا می‌خواند و در این زمینه با ظرافت جالبی به امکانات فراوان و متنوع پیش روی ایران اشاره می‌کند.

استاد نویسنده این مقاله، به موضوع تحریم ایران توسط ایالات متحده آمریکا و مشکلات اقتصادی ایران و راه‌های مواجهه با آن پرداخته است. وی اعتقاد دارد مشکلات امروزه اقتصادی کشور بیشتر به‌دلیل مدیریت ناصحیح دولت بوده و ایران می‌تواند بر مشکلات خود فایق آید؛ چنان‌که در سال‌ها قبل توانسته است در برابر مشکلات اقتصادی مقابله کند. وی راهبرد «اقتصاد جنگی» را درمان کاملا علمی و عملی «جنگ اقتصادی» و نیازمند رهبری توسط دولتی مدیر و انقلابی با نگاه به درون، تمرکز بر بخش تولید و کشاورزی، ساخت مسکن، کنترل صادرات و واردات، به ویژه مدیریت بخش پولی و بانکی می‌داند.

نوشتار پیش رو، مروری است بر مطالب کتاب "مقاومت اسلامی در مقابل نظام سلطه" نوشته اریک والبرگ. بیان او، قدرت انقلاب اسلامی ایران در مواجهه با نظام سلطه غربی را برجسته می‌کند و اختصاصا به این موضوع می‌پردازد که ماهیت شیعی انقلاب ایران توانسته است به این موفقیت دست یابد؛ چرا که تلاش‌های مشابه گروه‌های اهل سنت در مقابله با نظام سلطه، یا به نتیجه نرسیده‌اند یا به تشکیل گروه‌های افراطی و خشونت‌بار نظیر القاعده و داعش انجامیده است. وی سپس به بررسی علل شکست این گروه‌ها می‌پردازد و جنبش‌های مقاومت اسلامی نظیر حزب‌الله لبنان و حماس در فلسطین را برترین نمونه‌های حال حاضر در مقابله با نظام سلطه غرب عنوان می‌کند.